کلیله و دمنه
سگی
از کنار شیری رد می شد چون او را خفته دید، طنابی آورد و شیر را محکم به درختی بست.
شیر
بیدار که شد سعی کرد طناب را باز کند اما نتوانست.
در
همان هنگام خری در حال گذر بود، شیر به خر گفت: اگر مرا از این بند برهانی نیمی از
جنگل را به تو می دهم.
خر
ابتدا تردید کرد و بعد طناب را از دور دستان شیر باز کرد.
شیر
چون رها شد، خود را از خاک و غبار خوب تکاند، به خر گفت: من به تو نیمی از جنگل را
نمیدهم.
خر
با تعجب گفت: ولی تو قول دادی.
شیر
گفت : من به تو تمام جنگل را می دهم زیرا در جنگلی که شیران را سگان به بند کشند و
خران برهانند، دیگر ارزش زندگی کردن ندارد.
آمدن تروریست ها به اروپا
پر واضح است که مردم سوریه و عراق به دلیل جنگ های داخلی و بدتر از آن تهدید گرو های تکفیری و ارهابی ،شهر و دیار خود را رها کرده و عازم دیگر کشورها شدند.در این میان کشورهای اروپایی مقصد بسیاری از این پناهجوها بوده است.به گونه ایی که سیل آواره ها به این کشورها در چند دهه گذشته بی سابقه بوده است.
حال این پناهندگی با خود مشکلاتی بدنبال دارد از جمله ورود تروریست های خطرناک داعشی و غیره که خود را به عنوان پناهنده وارد این کشورها کرده اند.در طول همین چند ماه اخیر در اروپا حملات تروریستی بی سابقه ایی توسط همین پناهنده ها صورت گرفته است.از جمله در فرانسه ،سوئد،آلمان،اتریش،بلژیک و ... .این قبیل افراد از آنجا که با فرهنگ غربی آشنایی ندارند و همچنین ارزش های دنیایی غرب را درک نمی کنند و به عبارتی آنها را شرک آمیز می دانند ، نه تنها خود را با آن وفق نداده بلکه سعی در مبارزه و مقابله با ارزش های آن کشورها دارند و این خود بزرگ ترین مشکل حال حاضر کشورهای غربی می باشد.چون این افراد بدون هیچ پیش زمینه ایی از ارزش ها و فرهنگ و آداب ورسوم تمدن غرب که اصل و ریشه آن را دموکراسی تشکیل میدهد،به ناگاه و مستقیم وارد این کشورها شده اند.
در اینجا چند نمونه از تصاویر این افراد را به شما نمایش می دهم که ببینید همین افراد که تا مدتی قبل در عراق و سوریه اسلحه به دست و در حال جنگ و کشتار و تکفیر مردم بی پناه سوریه و عراق بودند و امروز با تغییر ظاهر و کوتاه کردن ریش و مو (های مخصوص داعشی ها) ، خود را وارد کشورهای متمدن غربی کرده اند.
غمگین یا افسرده ؟
تعریف افسردگی :
اختلال افسردگی اساسی یکی از شایعترین تشخیصهای روانپزشکی است که مشخصه آن خلق افسرده با احساس غمگینی، اعتماد به نفس پایین و بیعلاقگی به هر نوع فعالیت و لذت روزمره می باشد ؛ چیزی که از آن به عنوان «سرماخوردگی روانی» یاد میشود. افسردگی مجموعهای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز میکند. افسردگی اساسی واژهای است که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا جهت مجموعهای از علایم اختلال خلق برای DSM-III در سال ۱۹۸۰ به کار رفت و پس از آن عمومیت یافت. افسردگی اساسی منجر به از کارافتادگی قابل توجه فرد در قلمروهای زندگی فردی و اجتماعی و اشتغال میشود و عملکردهای روزمره فرد همچون خوردن و خوابیدن و سلامتی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.
تعریف غمگینی :
غم واکنش طبیعی انسان در مقابل واقعه ای دردناک است. این واکنش نه تنها بیماری روانی محسوب نمی شود بلکه نشان از صحت و سلامت روان دارد. فردی که از فوت یک از بستگان خود مطلع می شود در مقابل این واقعه عکس العمل طبیعی نشان می دهد. نشانه ی این عکس العمل غمگین شدن فرد است. غمگینی پس از یک واقعه ناگوار امری طبیعی است و مربوط به سن و جنس خاصی نمی شود. انسانها در تمام مراحل زندگی لحظاتی را تجربه می کنند که ماحصل آن غم و شادی است. کودکی که یک وسیله بازی مورد علاقه اش را از دست می دهد اولین واکنش او غمگینی است. شدّت این واکنش با میزان وابستگی کودک به وسیله مورد علاقهاش ارتباط مستقیم دارد، به این معنا که هر چه وابستگی عمیقتر باشد میزان غم و اندوه کودک بیشتر و زمان لازم برای فراموشی وی طولانی تر خواهد بود. این قاعده در خصوص غم و اندوه ایجاد شده در سنین مختلف صادق است. بدیهی است که عوامل مختلفی در این فرآیند دخالت دارند که هر کدام به تنهایی اثرات گوناگونی بر فرد می گذارد. از جمله عوامل اثرگذار می توان به موارد زیر اشاره کرد :
مشخصه غمگینی، فراموشی نسبی واقعه در گذر زمان است، و یادآوری واقعه ی غم انگیز فرد را همیشه به وضعیت غمگینی اولیه نمی برد. اندوه حاصله از یادآوری، آزار دهنده نیست و فرد را دچار مشکلات حادی نمی کند. در این مفهوم از غم و اندوه، سلامتی روان احراز می شود.
فردی که یکی از نزدیکان خود را از دست می دهد قطعاً دچار غم و اندوه شدیدی می شود که ایجاد حالت سوگ نشانه اولیه ی آن است. ماتم زدگی و غم عمیق از دست دادن پدر و مادر بیشترین اثر روانی را بر انسان دارد و اثرات آن مدتها بر جای می ماند و هرگز فراموش نمی شود.
غمگین بودن و عدم حس خوشحالی در طول زندگی یک امر طبیعی است ولی اگر این حس طولانی شود و با مشکلات دیگری همچون عدم اعتماد به نفس و… همراه شود می توان گفت که اولین نشانه های افسردگی بروز کرده است و باید به فکر درمان آن باشیم.
چگونه افراد حسود را بشناسیم ؟
حسادت یا به عبارتی کمی فارسی تر، همان تنگ نظری ، خصلتی است که طبق تاریخ ظاهرا از لحظه امتناع شیطان از سجده کردن به انسان و پس ازآن در داستانی دیگربا مقابله هابیل و قابیل که اولین فرزندان آدم بوده اند در میان انسانها گسترش یافت و تا امروز نیز به صورتی رایج در خصوصیات اخلاقی اکثر انسانها دیده می شود .
حتی در صورت عدم گرایش به مسائل معنوی و انکار همه روایتها و داستانهایی که در ابتدا به دو مورد نمونه از آن نیز اشاره شد ، باز چیزی از اصل قضیه کاسته نمی شود چرا که به وضوح می توان این رفتار خاص را هر روز مشاهده کرد که میزان گستردگی آن در طیفهای یک جامعه به شرایط فرهنگی، اقتصادی ، امنیتی و ... آن جامعه باز میگردد که متاسفانه ما ایرانی ها به دلایلی متعدد در طول تاریخ ، مردمی مستعد برای داشتن چنین خصلتی بوده ایم .
در اینجا هدف ، کنکاش و بررسی علل پیدایش خصوصیتهای اخلاقی نکوهیده در میان مردم نیست بلکه هدف تشخیص درست این رفتار از سایررفتارها و روش دفع آفتهای ناشی از آن است .
بدون شک هرگاه انسان به نقاط ضعف خود پی ببرد ، به طور غریزی واکنشهای متقابلی را نشان خواهد داد که در هر حال ، تلاشی برای پوشش دادن به این ضعفها محسوب خواهد شد .
در یک زمین صاف وهموار هرگاه قسمتی بلندتراز سطح سایر نقاط نباشد، کلمه" بالا " و" پایین " برای قیاس آن سطح کاربرد نخواهد داشت ، پس طبق همین اصل ، "مقایسه" عاملی است که در برجسته و متمایز کردن هر چیزی نقش اصلی را ایفا می کند .
با توجه به این نکته می توان واکنشهای غریزی انسان برای پوشش نقاط ضعف خود را بهتر شناخت اینگونه که گاه این تلاشها در جهت ارتقاء دادن دلایل ایجاد کننده نقاط ضعف صورت می گیرند و گاه در جهت از بین بردن تمایزهایی است که نقاط ضعف را برجسته میکنند.
عده کمی برای جبران ضعفهای خود ،بر قدرت و توانایی هایشان تکیه میکنند تا با تلاش، سطح خود را ارتقاء دهند. در این گروه در اکثر موارد نشانه های کمتری از رفتارهای حسادت آمیز دیده می شود زیرا هرگاه طبق "اصل مقایسه" در موقعیتی قرار گیرند که سطحی بالاتر از خود را حس کنند، به هر شکل ممکن در صدد رساندن خود به آن سطح بر می آیند مگر آنکه در پی تلاشهایی که صورت می دهند ، به نتیجه مطلوب نرسند که وقوع واکنشهای حسادت آمیز در چنین زمانی چندان دور از احتمال نخواهد بود.
اما اکثر انسانها در مواجه با شرایطی که سطحی بالاتر از خود را می بینند به هر شکل سعی می کنند تا این سطح را پایین بکشند تا کوتاهی خودشان به چشم نیاید.
نقطه شروع انواع رفتارهای تنگ نظرانه از همین گروه انسانها سرخواهد زد و برای مقصود خود از هیچ عملی دریغ نمی کنند.
اینگونه افراد برای به چالش کشیدن سوژه مورد هدف خود روشهای متفاوتی را بکار میبرند که در ساده ترین حالت ما نیز براحتی متوجه اغراض او خواهیم شد اما گاهی رفتارهایی را شاهد خواهیم بود که براحتی نمی توان مرز حسادت با ابراز دوستی را تشخیص داد.
احتمالا برای همه پیش آمده است که وقتی در موقعیت جدید قرار می گیریم یا وسیله و امکانات جدیدی می خریم و یا کارموفقیت آمیز جدیدی را بتازگی به انجام می رسانیم ، فرد یا افرادی در مورد آن به ما نظر می دهند.
یکی از این موارد به ظاهر پیچیده دقیقا در چنین شرایطی نمود پیدا میکند که شخصی بدون خواست و دعوت ما ، به طور خودجوش نسبت به چیزی در مورد ما ابراز عقیده و نظر خواهد کرد . تفسیر چنین واکنشی قطعا از دو صورت خارج نیست ، یا از احساس دوستی طرف مقابل ما بوده است که بدون اجازه ما نسبت به مسائل شخصیمان ابراز نظر کرده است و یا هدفی حسادت آمیز او را ترغیب به ابراز نظری تلویحی در خصوص ما کرده است که گاهی حتی ممکن است در متن نظر او نکات مثبتی شنیده شود اما این نکات مثبت، زمینه سازی برای گرفتن مجوز نظر دادن برای دفعات بعدی در خصوص ما خواهد بود که بدون شک در دفعات بعد ، کم کم نظرات تخریب کننده و هدف دار خود را القا خواهد کرد.
· پس یکی ازنشانه های مهم شناخت اینگونه افراد توجه به کسانی است که بدون تمایل ما درباره مسائل پیرامون ما نظر می دهند.
· یکی دیگر از نشانه های مشترک میان خصلت حسادت وسایر خصلتهای فرومایه ، دروغ گفتن است که معمولا اینگونه افراد هرگز نمی توانند افرادی راستگو باشند .
این افراد گاهی رفتارهای عجیبی در پیامد حسادتهای خود بکار می برند که به ظاهر چندان منطقی نیست اما در نهایت برای رسیدن به هدفشان کاملا کاربردی و حساب شده است از جمله نمایش مظلوم نمایی به فرد رقیب برای جلب اعتماد و ترحم او است که با این شیوه به اندازه مورد نظر به طرف مقابل نزدیک می شوند تا مقاصد خود را به انجام برسانند.این شیوه یکی از عجیب ترین و ناجوانمردانه ترین روشها است ، چرا که طرف مقابل در دنیای ساده خود هرگز تصور نخواهد کرد که در پوست بره آرامی که مقابلش قرار گرفته گرگی نهفته باشد.
از دیگر خصلتهای افراد حسود، دور اندیشی البته از نوع منفی آن است . همیشه صفت دور اندیشی یک مزیت برای افراد محسوب خواهد شد زیرا فرد با برآورد مسیر پیش روی خود در آینده ، برنامه ریزی مفیدی برای زندگی اش می کند اما در افراد حسود که معمولا روی فرد خاصی متمرکزشده اند اینکار به گونه ای دیگر شکل می گیرد زیرا در این حالت چیزی که مورد برآورد قرار گرفته است ، مسیر پیش روی حاسد نیست بلکه هدف ارزیابی آینده فرد قربانی حسادت است.
اصولا این بخش از رفتارهای افراد حسود بخشی کاملا پنهان است که در مخیله و پندار و گمان آنها سپری می شود و در نهایت واکنشهای عجیبی در عمل به ظهور می پیوندد چرا که معمولا فرد مورد نظر آنها در آینده ، بهتر از آن چیزی دیده می شود که در حال حاضر است و برای ممانعت از بروز این اتفاق اقداماتی را طراحی می کنند و به انجام می رسانند، حال در نظر بگیرید که فرد قربانی بدون کوچکترین اطلاع از فرایند پیش روی خود و صرفا به دلیل گمانهای غلط یک شخص ، دستخوش اتفاق یا فرایندهای ناخوشایند می شود و همواره سردرگم خواهد ماند که دلیل بروز این نابسمانی ها از چیست. برای شناسایی یا برخورد با این نشانه از رفتارهای حسادت آمیز هیچ راهی وجود ندارد و همواره فرد قربانی در نهایت بی اطلاعی در دام قرار خواهد گرفت.
ادامه دارد ...
پروفسور فرانسوی هانری ماسه
پروفسور فرانسوی هانری ماسه در جشن بازنشستگی اش در دانشگاه سوربن فرانسه چنین گفت :من عمرم را وقف ادبیات فارسی ایرانی کردم ، و برای اینکه به شما استادان و روشنفکران جهان بشناسانم که این ادبیات عجیب چیست ، چاره ای ندارم جز اینکه به مقایسه بپردازم ، و بگویم که ادبیات فارسی بر چهار ستون اصلی استوار است :
فردوسی ، سعدی ، حافظ و مولانا ...
فردوسی :هم سنگ و همتای هومر یونانی است و برتر از او ...
سعدی : آناتول فرانس فیلسوف را به یاد ما می آورد و دانا تر از او ...
حافظ : با گوته ی آلمانى قابل قیاس است ، که او خود را ، شاگرد حافظ و زنده به نسیمی که از جهان او به مشامش رسیده ، می شمارد ...
اما مولانا ...
در جهان هیچ چهره ای را نیافتم ، که بتوانم مولانا را به او تشبیه کنم ، او یگانه است و یگانه باقی خواهد ماند ، او فقط شاعر نیست ، بلکه بیشتر جامعه شناس است و بویژه روانشناسی کامل ، که ذات بشر و خداوند را دقیق می شناسد ، قدر او را بدانید و بوسیله ی او خود را و خدا را بشناسید ... و من اگر تا پایان عمرم دیگر حرفی نزنم ،
همین چند جمله برایم کافی است ...چقدر این شعر زیباست.......
باران که شدى مپرس ، این خانه ى کیست..
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست..
باران که شدى، پیاله ها را نشمار...
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست...
باران ! تو که از پیش خدا مى آیی
توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست...
بر درگه او چونکه بیفتند به خاک
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست
با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى
حمد و فلق و نعره ى مستانه یکیست
این بى خردان،خویش ، خدا مى دانند
اینجا سند و قصه و افسانه یکیست
از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست
گر درک کنى خودت خدا را بینى
درکش کنى , کعبه و بتخانه یکیست .
عوامل شکست داعش در آینده چیست؟
برای پاسخ به این پرسش باید رجوع کنیم به افکار و انگیزه و اصول شکل گیری این گروه تکفیری تروریستی. داعش در کل بر مبنای تکفیر، ارعاب و نابودی دیگر مذاهب و ادیان شکل گرفته و چون اصول اساسی تفکر خود را از دین قرض گرفته ، به هیچ عنوان از مواضع خود عقب نشینی نمی کند . یعنی نمی تواند اینچنین کند . زیرا که با کوچکترین عقب نشینی از یکی از مواضع خود ، این پیام را به افراد و مزدوران داخلی و خارجی خود می فرستد که از چهارچوب دین خارج شده است و این بزرگترین ضربه به تفکر سلفی تکفیری می باشد.
گرو های سلفی در طول حیات خود همواره خود را وارث به حق دین خدا می دانند و اینگونه به اعضا و افراد خود القاء نموده اند که ما پیروان راستین خداوند هستیم . پایه گذاران این گروهک تروریستی با کپی برداری از تاریخ صدر اسلام و سوءاستفاده از دل های ساده و پاک جوانان ،یک سناریو ی جدید پیاده کردند و نامگذاری های هوشمندانه ایی از جمله ( مهاجرین و انصار و ... ) انجام دادند .یک جنبه از این سناریو مساله خلافت بود . رهبر این گروه خود را خلیفه مسلمانان جهان معرفی کرد ،سپس اینگونه با افراد خود القا کردند که تمام اعمال و دستوراتی که از رهبران خود می بینند و دریافت می کنند کاملا صحیح و مطابق با اصول اساسی اسلام است و سرپیچی و تمرد از دستور خلیفه حکم محاربه با خدا را دارد و عذاب دنیا و آخرت را به دنبال می آورد و البته پیروی از دستورات خلیفه ثواب دنیا و آخرت را بدنبال خواهد داشت ودر صورت کشته شدن در این راه بطور حتم به یقین وارد بهشت برین خواهند شد و .... .
اگر ما بتوانیم بدور از جهت گیری های مذهبی و یا سیاسی و بصورت بی طرفانه به این موارد بیندیشیم ،درخواهیم یافت که چگونه افراد این گروه خون ریز و بی مروت این جنایات فجیع را در حق مردم بی گناه انجام داده اند.که چگونه چند کودک بیگناه را به دار می آویزند .که چگونه یک مرد یا زن ایزدی را تنها به جرم اعتقادش ذبح می کنند و با سرهای بریده آن انسان های بی گناه به بازی و سرگرمی می پردازند.چگونه زنان و دختران جوان را بعنوان کنیز در بازارهای عراق و سوریه با قل و زنجیر بفروش می رسانند و یا چگونه با سرهای بریده و با جنازه های به صلیب کشیده شده عکس یادگاری می گیرند.
انسان وقتی می بیند که چگونه این اعمال وحشیانه از یک انسان دیگر سرمی زند ، با خود می گوید آیا این جانوران انسان هستند؟
آیا این جانوران چیزی به اسم احساس در وجود خود دارند؟
آیا اینها می توانند بعد از پایان این جنگ و درگیری در کنار خانواده خود به آرامی زندگی کنند؟
آیا اینان می توانند بعد ها رو در روی هم وطنان خود بایستند و بابت جنایات خود پاسخگو شوند؟
اکثر این جانوران سیاه پوش و سیاه دل خود ساکن همان شهرهایی هستند که امروز نیمی از ساکنان آن را یا سر بریدنند،یا در دیگر کشورها آواره کرده اند.و جالب اینجاست که این جانوران تمام کار های خود را با بی شرمی تمام در ملا عام انجام می دهند و هیچ ترسی از شناخته شدن ندارند،بلکه از تمامی کارها و جنایات و عملیات های انتحاری و ذبح و تجاوز به مردم بیگناه، یا بصورت حرفه ایی و سینمایی و یا بوسیله گوشی های همراه دیجیتال فیلم یا عکس برداری می کنند .
گویی آرتیست های سینمایی معروفی هستند که هزاران بیننده و طرفدار دارند و قرار است که فیلم هایشان در تمام سینماهای معروف و مشهور دنیا به نمایش درآید و منتقدین ادبی و سینمایی منتظر اکران فیلم هایشان هستند تا آنها را به نقد بکشند و یا تشویق و تمجید کنند.البته گذر تاریخ ثابت کرده است که هیچ چیز در دنیا غیرممکن نیست.هستند کسانی که از هر وسیله ایی برا منافع خود بهره برداری می کنند.
اما تنها یک چیز برای من مسلم است . گرو های سلفی و تکفیری مانند داعش ، القائده و طالبان ، هرچقدرهم که قدرتمند باشند و هرچقدر هم که منابع مالی و تسلیحاتی و سیاسی داشته باشند ، از آنجایی که دشمن آزادی و دموکراسی و حقوق بشر هستند و همچنین بدلیل ارعاب ، جنایت ، خیانت ، دزدی و نابودی و کشتار و نسل کشی سازمان یافته مردم بیگناه ،(مخصوصا ایزدی ها-شیعیان-مسیحیان) ، هیچ گاه طعم پیروزی را نخواهند چشید و محکوم به نابودی هستند.والبته آن روز نزدیک است.
ادامه دارد ...